دریا ی غمممممممممممممممممممممممممممممممم
با نگاه دلسوزانه شان تحقیرت میکنند با ترحمشان آتش درونت را شعله ور تر می سازند میدانی میدانی اما گناه تو چه بود لعنت به دیگران لعنت به دیگران بگو بگو حرف بزن آزاد باش بگو که ندارم که ندارم ناتوانم که ناتوانم آره محرومم به تو چه؟ نمیتوانم داشته باشم به تو چه؟ این فریاد منه تو همه چیز داری عزیزم همه چیز تو برای من بی ارزشه همه چیز تورا همه کس دارد دلخوشم که باعث بغض کی نشدم میفهمم این بغض سخت است شکستن سخت است واقعیت سخت است میبینم واقعیته من را میدانم لازم به گفت تو نیست من منم لازم به تونیست احتیاج به ما شدن ندارم من منم منم خودم را فریاد میزنم که بشنوی من همان منه خودخواهم همان منی که گویند من ابلیس است من همان منم من آزادم دست نوازشگر و ترحمت را بر سر خود بگذار احتیاجی به تو ندارم از خلوت من اخراجی برو بیرون من منم مینویسم مینویسم که منم منم منم همون بی پروای همیشگی منم همون آرمانگرای احمق منم آن منه دیوانه منم آن منه عاشق منم آن منه شوخ چشم منم آن منه رویایی منم که درگیر خودم هستم منم که درگیر تو نیستم من منم آن منه سوار بر غزال منم آن شبنم آن قطره باران منم برگ درخت منم یونجه در دهان اسب زیبا و خسته ام منم سقف سوراخ سوراخ کلبه بی کسی ام منم پر پرنده ای سبکبال منم رویای دخترک وجودم منم رویای به حقیقت پیوسته منم زنگوله به گردن گاو مهربانم منم بادبادک رها شده در آسمان زندگیم منم بادکنک قرمز به دست دخترک وجودم منم خاشاک لانه گنجشگک اشی مشی ام منم رنگ زرد بدن زنبور کارگرم من اینهمه هستم من هستم افکار مسمومت مال خودت
ا ی د ا
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |